غوغا برآوردنغُوغا بَرآوَردَن هیاهو و داد و فریاد کردن، هنگامه کردن، کنایه از فتنه و آشوب برپا کردن، غوغا کردن ادامه... هیاهو و داد و فریاد کردن، هنگامه کردن، کنایه از فتنه و آشوب برپا کردن، غوغا کردن تصویر غوغا برآوردن فرهنگ فارسی عمید
غوغا برآوردن (دِ رَ جُ تَ) بانگ و فریاد برآوردن. هیاهو کردن: وز آنجا برآورد غوغا که دزد ثواب ای جوانان و یاری و مزد. سعدی (بوستان) ادامه... بانگ و فریاد برآوردن. هیاهو کردن: وز آنجا برآورد غوغا که دزد ثواب ای جوانان و یاری و مزد. سعدی (بوستان) لغت نامه دهخدا
غوغا برآوردن بانگ و فریاد برآوردن هیاهو کردن ادامه... بانگ و فریاد برآوردن هیاهو کردن تصویر غوغا برآوردن فرهنگ لغت هوشیار